اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

انصاع

نویسه گردانی: ʼNṢAʽ
انصاع . [ اِ] (ع مص ) ثابت کردن و گزاردن حق کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اقرار کردن بحق کسی و ادا کردن آن را. (از اقرب الموارد). || پیش آمدن جهت بدی و فراخیدن یا آشکار کردن آنچه در دل باشد و آهنگ جنگ کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پیش آمدن برای شر و گفته اند اقشعرار (فراخیدن = برخاستن موی بدن و راست ایستادن آن ). و گفته اند آشکار کردن آنچه در دل باشد و قصد کشتار کردن . (از اقرب الموارد). ظاهر کردن ما فی الضمیر و بعد از آن قصد کارزار کردن . (یادداشت لغت نامه ). || ثابت ماندن : انصعت الناقة للفحل انصاعاً. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
انثاع . [ اِ ] (ع مص ) قی کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بسیار قی کردن . (از اقرب الموارد). || برآمدن خون از بینی و سپس ...
انساع . [ اِ ] (ع مص ) در باد شمال درآمدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). داخل شدن در نِسع (= باد شمال ). (از اقرب الموارد). || اف...
انساع . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ نِسع. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ج ِ نِسعَة. (ناظم الاطباء). و رجوع به نسع و نسعة شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.