اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

انحاء

نویسه گردانی: ʼNḤAʼ
انحاء. [ اِ ] (ع مص ) پیش آمدن و متعرض شدن ، یقال : انحی علیه ضرباً؛ ای اقبل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). اقبال کردن . (مصادر زوزنی ). || بجانب چپ خمیدن شتر در سیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || برگردانیدن ، یقال : انحی عنه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). برگردانیدن . (مصادر زوزنی ) (از اقرب الموارد): انحی بصره عنه . (از اقرب الموارد) ۞ . || بسلاح زدن کسی را، یقال : انحی له السلاح . (از منتهی الارب ) ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ۞ .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
انحاء. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ نحو. (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).راهها و سویها. (از منتهی الارب ). سویها. گوشه ها. (فرهنگ...
انهاء. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ نَهْی یا نِهْی به معنی حوض بزرگ و آبگیر و مثل آن . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به نهی و ان...
انهاء. [ اِ ] (ع مص ) رسانیدن چیزی را و پیغام و جز آن را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). خبر دادن . برسانیدن خبر را. (تاج المصادر ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
انها. [اِ ] (ع اِ) آگاه کردن . (تاریخ بیهقی ) (آنندراج ). خبر دادن . (غیاث اللغات از منتخب اللغة) : خداوندی که در وحدت قدیمست از همه اشیانه...
آنها. (ضمیر) ج ِ آن . آنان . ایشان . اوشان : گر آنها که می گفتمی کردمی نکوسیرت وپارسا بودمی .سعدی .
هوراس مک کوی به سال 1897 در ایالت تنسی آمریکا به دنیا آمده و در دسامبر 1955 در سن پنجاه هشت سالگی درگذشته است.او که نه در زمان زندگیش و نه امروز نویس...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.