انظار
نویسه گردانی:
ʼNẒAR
انظار. [ اِ ](ع مص ) گوش دادن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). گوش داشتن . (آنندراج ). اصغاء. (یادداشت مؤلف ). || در پس انداختن و زمان دادن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بتأخیر انداختن و مهلت دادن . (از اقرب الموارد). مهلت دادن . (ترجمان القرآن جرجانی ). زمان دادن . (تاج المصادر بیهقی ). امهال . (یادداشت مؤلف ).
واژه های همانند
۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
انظار. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ نظر. (فرهنگ فارسی معین ). نظرها. دیدها. (آنندراج ). نگاهها.نظرها. نگریستنها. || دیده ها. (ناظم الاطباء). دیده ها. دیدگا...
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: تیان (لری) چشمان، چشمها، دیدگان (دری)***فانکو آدینات 09163657861
همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: تیان سروا tyāne-sarvā (لری - سنسکریت)***فانکو آدینات 09163657861
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
انذار. [ اِ ] (ع مص ) آگاه ساختن و ترسانیدن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). نَذر. نُذر. نُذُر. نذیر. (منتهی الارب ) ۞. آگاه ساختن و تر...
انزار. [ اِ ] (ع مص ) کم گردانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
انزار. [ ] (اِخ ) نام جایی است در ترکستان در نزدیکی رود سیحون . (از حبیب السیر چ سنگی ج 2 ص 10 و 141).
انضار. [ اِ ] (ع مص ) تازه روی گردانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). تازه روی کردن . (تاج المصادر بیهقی ). ||...