اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

انعام

نویسه گردانی: ʼNʽAM
انعام . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ نَعَم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). چهارپایان . (غیاث اللغات ). فارسیان بجای مفرد استعمال کنند. (آنندراج ) :
در جهان ِ مرده شان آرام نیست
کاین علف جز لایق انعام نیست .

مولوی (مثنوی چ نیکلسون دفتر 5 ص 228).


گر عاقل و هشیاری وز دل خبری داری
تا آدمیت خوانند ورنه کم از انعامی .

سعدی .


نیست انعام خدا روزی انعامی چند
نشود خاصه ٔ حق ماحضر عامی چند.

طاهرنصیرآبادی (از آنندراج ).


و رجوع به نعم شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
انعام . [ اِ ] (ع مص ) نعمت دادن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (ترجمان القرآن جرجانی ) (غیاث اللغات ) (از اقرب الموارد)، یقال : ا...
انعام . [ اَ ] (اِخ ) نام ششمین سوره ٔ قرآن مجید. مکی ، دارای صدوشصت وپنج آیه .
انعام دادن . [ اِ دَ ] (مص مرکب ) عطیه دادن . (ناظم الاطباء).
انعام کردن . [ اِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بخشش کردن . عطا کردن . (ناظم الاطباء) : چو انعام کردی مشوخودپرست که من سرورم دیگران زیردست . سعدی (بو...
انعام فرمودن . [ اِ ف َ دَ ] (مص مرکب ) بخشش کردن . عطا کردن . (ناظم الاطباء) : اگر من بنالیدم از درد خویش وی انعام فرمود در خورد خویش .سعدی .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.