انگوری
نویسه گردانی:
ʼNGWRY
انگوری . [ اَ ] (ص نسبی ) منسوب به شهر انگوریه (آنکارا) که امروز پایتخت ترکیه است و آنقره یا آنکارا نامیده می شود.
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
کلمه انگوری میتواند معادل خوبی بجای کلمه عنبیه (عنبیه چشم) که عربی است در نظر گرفته شود.
انگوری /'anguri/ ۱. تهیهشده از انگور: شراب انگوری. ۲. (اسم، صفت نسبی) انگورفروش. ۳. (اسم، صفت نسبی) صاحب باغ انگور. فرهنگ فارسی عمید. نه به هفت آب که...
آب انگوری. می انگوری=آب طرب. آب طرب (بِ طَ رَ) [ فا - ع . ] (اِمر.) شراب انگوری ، آب عشرت. فرهنگ معین
می انگوری= ادرار خوری .خوراک مانده و فاسد گشته نوعی ادرار گویند . فرهنگ ایران کهن
گل گلیسین که گل هایی همانند خوشه ی انگور دارد و درختچه ای رونده است.
باغ انگوری . [ غ ِ اَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) تاکستان . موستان . رزستان .
باغ انگوری . [ اَ ] (اِخ ) نام تاکستانی میان کرج و قزوین بر کنار شوسه ٔ قزوین به تهران .