اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اولیا

نویسه گردانی: ʼWLYA
اولیا. [ اَ ل ِ ] (اِ) اولیاء. دوستان خدا و مردمان مقدس و پارسا. (ناظم الاطباء). دوستان و نزدیکان قرابت ونزدیکان خدا. (آنندراج ) (غیاث اللغات ) :
آنجا که رزم جویی دیماه دشمنانی
وانجا که بزم سازی نوروز اولیایی .

فرخی .


خواجه ٔ بزرگ و اولیا و حشم برسیدند. (تاریخ بیهقی ). و مردم شهر آمدن گرفت فوج فوج ... و اولیا و حشم و لشکریان و شهریان که بحقیقت بر تخت ملک این روز بود. (تاریخ بیهقی ). خوارزمشاه بار داد و اولیا و حشم بیامدند. (تاریخ بیهقی ).
هر چار چار حد بنای پیمبری
هر چار چار عنصر ارواح اولیا.

خاقانی .


حق تعالی از غم وخشم خصام
کی گذارد اولیا را در غرام .

مولوی .


اولیا اطفال حقند ای پسر
در حضور و غیبت ایشان باخبر.

مولوی .


- اولیای امور ؛ کسانیکه مصدر کارها هستند.
- اولیای دولت ؛ وزرا و کارگزاران دولت . (ناظم الاطباء). امرا و ارکان دولت . (آنندراج ).
- اولیا شدن ؛ مرشدشدن . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
اولیا. [ اَ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان یوسف آبادپائین ولایت باخرز بخش طیبات شهرستان مشهد دارای 345تن سکنه . رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران...
اولیاء. [ اَ ل ِ ] (ع اِ) وَلی ّ. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) : والذین کفروا اولیاؤهم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلم...
اولیاء. [ اَ ل ِ ] (اِخ ) نامی که امیرالمؤمنین علی علیه السلام به یکی از چهار طبقه ٔ شیعه ٔ خویش داد. (از ابن الندیم ).
اولیاء. [ اَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاربلوک بخش سیمینه رود شهرستان همدان . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت...
برج اولیا. [ ب ُ ج ِ اَ ] (اِخ ) برجی از قلعه ٔ هرات : از که جوید نوش داروی شفا زیرا که نیست این دوا در طبله ٔ عطار برج اولیا.شفیع اثر (آنندرا...
حصار اولیاء. [ ح ِ اَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بهنام عرب بخش ورامین شهرستان تهران . واقع در 20هزارگزی جنوب خاور ورامین و 5هزارگزی جنوبی ...
شاه اولیاء. [ هَِ اَ ] (اِخ ) لقبی است که شیعیان فارسی زبان به امیرالمؤمنین علی علیه السلام دهند. (یادداشت مؤلف ).
چنین وازه ای در پارسی نداریم و به جای آن علیا مخدره داریم که به چم زن پاکدامن می باشد و در لغتنامه دهخدا نیز معنی آن وجود دارد. زن محجبه ی پاک ...
نظام اولیاء. [ ن ِ م ِ اَ] (اِخ ) (شاه ...). رجوع به نظام الدین اولیاء شود.
رشته اجازه دستگیری و هدایت فقرا (دراویش) در سلسه جلیله نعمت الهی سلطانعلیشاهی گنابادی می باشد. در سلسله اولیا، نام اقطاب سلسله صوفیه نعمت الهی سلطانعل...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.