اوور
نویسه گردانی:
ʼWWR
اوور. [ اَ ] (ع اِ) باد صبا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
واژه های همانند
۱۰۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
خشم آور. [ خ َ / خ ِ وَ ] (نف مرکب ) عصبانی کننده . غضبناک کننده . خشم آمیز. (یادداشت بخط مؤلف ).
خواب آور. [خوا / خا وَ ] (نف مرکب ) خواب آورنده . مُنَوِّم . (یادداشت بخط مؤلف ). || مخدِّر. بیهوش کننده .
بیخ آور. [ وَ ] (ص مرکب ) با ریشه ٔ بسیار. بزرگ بیخ . راسی . راسیة. اصیل کلان بیخ . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). دارای چندین ریشه . (ناظم الاطباء...
بیم آور. [ وَ ] (نف مرکب ) ترسناک . مهیب . ترس آورد.
پیام آور. [ پ َوَ ] (نف مرکب ) رسول . آنکه واسطه ٔ ابلاغ سخنی و گفتاری از کسی بدیگری باشد خواه زبانی و خواه بنوشته . پیغام آور. قاصد. (شعوری...
بخت آور. [ ب َ وَ ] (نف مرکب ) بختاور. خوشبخت . نیکبخت . که بخت موافق دارد. برابر بدبخت . دولتمند. فیروزبخت . بختیار. با طالع خوب . جوانبخت . (آنن...
بهم آور. [ ب ِ هََ وَ ] (نف مرکب ) آنکه فراهم میکند و مرتب می سازد و ترتیب میدهد. (ناظم الاطباء). || (ن مف مرکب ) تألیف کرده شده . (آنندراج...
میوه آور. [ می وَ / وِ وَ ] (نف مرکب ) درخت یا گیاه که بر دهد. درختی که میوه می دهد. درخت بارآور. مثمر. (ناظم الاطباء) : درخت میوه آور شد ز...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
نیم آور. [ وَ] (اِخ ) نام محله ای است در اصفهان . (ناظم الاطباء).