اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اهدی

نویسه گردانی: ʼHDY
اهدی . [اَ دا ] (ع ن تف ) بهترین هادی و رهنما. (ناظم الاطباء). راهبرتر. راه دان تر. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
- امثال :
اهدی من النجم .
اهدی من الید الی الفم .
اهدی من جمل .
اهدی من حمامة .
اهدی من دعیمص الرمل ؛ و مثل اخیر درباره ٔ مردی است که راهنمایی بسیاردان بود. و رجوع به مجمع الامثال میدانی ص 738 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
احدی عشرة. [ اِ داع َ ش َ رَ ] (ع عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) یازده .
احدی الاحد. [ اِ دَل ْ اَ ح َ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) کلمه ٔ مدح است . یقال : فلان ٌ احدی الاحد؛ یعنی بیهمتاست .
احدی الحسنیین . [ اِ دَل ْ ح ُ ن َ ی َی ْ ] (ع اِ مرکب ) یکی از دو نیکوئی . یکی از دو نیکی : که از احدی الحسنیین خالی نباشد. (گلستان ). مالک بن ...
احدی الراحتین . [ اِ دَرْ راح َ ت َ ] (ع اِ مرکب ) یکی از دو راحت و مراد یأس است مأخوذ از مثل : الیأس احدی الرّاحتین : چون از این دولت شد...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.