اهر
نویسه گردانی:
ʼHR
اهر.[ اَ ] (اِ) نام درختی است که ثمر آنرا زبان گنجشک و به عربی لسان العصافیر خوانند و شکوفه و بهار آنرا سنبل الکلب خوانند. (برهان ) (هفت قلزم ). نام درختی است او را زبان گنجشک گویند. (آنندراج ) (انجمن آرا).
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
عهر. [ ع َ هَِ ] (ع ص ) عاهر و زانی . (از ذیل اقرب الموارد). رجوع به عاهر شود.
آهر. [ هََ ] (اِ) آهار، در تمام معنی های آن .
آهر. [ هََ ] (اِخ ) نام شهری کوچک است و هوایش سرد است و آبش از رودی که بدانجا منسوب است از جبال اشکنبر برمیخیزد و از عیون و قنوات نیز آب...
احر. [ اَ ح َرر ] (ع ن تف ) سوزان تر. گرم تر : احرّ نارالجحیم ابردها. متنبی .احرّ من الجمر. || لطیف تر: هو احرّ حسناً منه ؛ او لطیف تر است از آن...