بازان
نویسه گردانی:
BAZʼN
بازان . (اِخ ) دهی است از دهستان پیش خور بخش رزن شهرستان همدان که در46 هزارگزی جنوب خاوری قصبه ٔ رزن و 6 هزارگزی شمال راه عمومی فامنین به نوبران در کوهستان قرار دارد. هوایش معتدل و دارای 236 تن سکنه میباشد. آبش از قنات و محصولش غلات ، لبنیات ، شغل مردمش زراعت و گله داری وراهش مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
واژه های همانند
۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
باذان . (اِخ ) ابواسحاق . تابعی است .
باذان . (اِخ ) باذام . ابوصالح ، مولی ام هانی . مفسر و محدث است . رجوع به باذام شود.
ارته باذان . [ اَ ت َ ] (اِخ ) ارته بازان . از وُلاة آترپاتکان (آذربایجان ) معاصر آن تیوخوس سوم پادشاه سلوکی که با وی عهد دوستی بست . (ایران ...
باذان فیروز. (اِخ ) بادان فیروز. اسم اردبیل که شهر مشهوریست بآذربایجان که فیروز یکی از ملوک فارس آنرا بنا نهاد. (از معجم البلدان ) (مراصد ال...
باذان فارسی . (اِخ ) همان باذان باشد. رجوع به باذان و الجماهر ص 67 شود.
باذان الکتاب . [ ](اِخ ) نام ناحیه ای از اعمال اهواز. (تاج العروس ).
شهربن باذان . [ ش َ رِ ن ِ ] (اِخ ) نام حاکم صنعا در زمان رسول اکرم ، در مجمل التواریخ و القصص و حبیب السیر چنین آمده است : در زمان پیغمبر ...
باذان بن ساسان . [ ن ِ ن ِ ] (اِخ ) ظاهراً همان باذان حاکم یمن است که بسال دهم هجرت اسلام آورد. (حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 281).