بان
نویسه گردانی:
BAN
بان . (اِ) مقصود از کتیرای (صمغ) کافورمانندی نیست که عطاران فروشند بلکه مقصود از گل سرو میباشد که آنرا علمای نبات لاوسونیاالبا گویند که همان حنای اعراب می باشد. گلی است سفیدرنگ و معطر که همچو انگور دارای خوشه ها میباشد، بوته ٔ گل مزبور 4 الی 6 پا ارتفاع دارد، زنان مشرق زمین برگهای خشکیده و ساییده ٔ آنرا برای رنگ ناخنهای پا و دست خود استعمال کنند که رنگ پرتقالی دهد ناخنهای مومیایی مصر (اجساد اموات متحجره ) نیز بهمین رنگ است ... گل حنا بسیار معطر است و خوش نمابدین واسطه زنان مصر خوش داشتند که آنها را دسته کرده به سینه ٔ خود قرار دهند. (از قاموس کتاب مقدس ).
واژه های همانند
۱۰۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
بان زرکه . [ زَ ک ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش دره شهر شهرستان ایلام که در 39 هزارگزی جنوب خاوری دره شهر و یک هزارگزی جنوب راه مالرو دره شه...
بان موله . [ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش زرین آباد شهرستان ایلام که در 23 هزارگزی جنوب خاوری پهله برکنار راه مالرو دهلران واقع است . ناحی...
بان نخود. [ ن ْ ن ُ خُد ] (اِخ ) دهی است از بخش گوران شهرستان شاه آباد که در 15 هزارگزی شمال گهواره نزدی» رودخانه ٔ زمکان واقع است . ناحیه ا...
بان ویزه . [ زِ ] (اِخ ) دهی است از بخش چوار شهرستان ایلام که در 12 هزاروپانصد گزی باختر چوار و 12 هزارگزی باختر راه شوسه ٔ ایلام به شاه آ...
بان هلال . [ هَِ ] (اِخ )دهی است از دهستان دوستان بخش بدره ٔ شهرستان ایلام که در 94 هزارگزی خاور ایلام و 2 هزارگزی شمال راه مالرو بان هل...
بان لوفه . [ ] (اِخ ) نام محلی به اصفهان در حدود ویذآباذ (بیدآباد). (از محاسن اصفهان مافروخی ص 89).
بستان بان . [ ب ُ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) ۞ یا بوستانبان . باغبان و آنکه درختان را پیرایش میکند. (ناظم الاطباء). رجوع به بوستان بان و بستان پیرا...
گاوگل بان . [ گ َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) چوپان گاو. چراننده ٔ گاو. محافظ و نگهبان گله ٔ گاو.
خاتون بان . (اِخ ) دهی است از دهستان ای تیوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد در 12 هزارگزی شمال خاوری نورآباد و 3 هزارگزی باختر راه شوسه ٔ خرم ...
رنگین بان .[ رَ گیم ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رومشکان بخش طرهان شهرستان خرم آباد واقع در 42هزارگزی جنوب غربی کوهدشت و 42هزارگزی غرب را...