بان
نویسه گردانی:
BAN
بان . (هندی ، اِ) تیر. (آنندراج ). || چیزی است که به باروت پرکرده بمدد آتش بر فوج مخالف اندازند و آن بشکل هوائی باشد که آتشبازی معروف است ،ظاهراً نامش اگن بان است ، چه بان در هندی تیر را گویند و اگن بمعنی آتش . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). تیر هوایی آهنی که در جنگ بکار می برند. (ناظم الاطباء). احتمال میتوان داد که بان اسم صوت باشد، صوتی که از خالی شدن تیر یا آتش گرفتن باروت حاصل میشود و اگر چنین باشد بان مخفف بانگ فارسی است که نزد هندوان متداول شده است : چهکرهایی که مملو از بان بود از رسیدن شرار اخگر به یکبار آتش گرفته چندین هزار بان در آن مکان به جولان درآمده از آتش او باروت توپخانه هم شعله ور گشته هزار نفر از غازیان ایرانی و افغان را سوخته . (از مجمل التواریخ ابوالحسن گلستانه ).
- بان انداز ؛ تیرانداز : میان زاغان و بوتیماران جنگ شد چنانچه زاغان بوتیماران را تا یک بان انداز زده می بردند. (از جامع مفیدی ص 860).
واژه های همانند
۱۰۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
قلعه دیده بان . [ ق َ ع َ دی دَ ] (اِخ ) این قلعه در لارستان واقع است ، آبش از آب انباری است که بوسیله ٔ آب باران پر میشود و از بناهای قب...
خوم بان کالداش . (اِخ ) نام کسی است که نجباء عیلام پس از کشتن ایندبفاش وی را بتخت سلطنت عیلام نشاندند و او آخرین پادشاه عیلام بود. (ا...