بان
نویسه گردانی:
BAN
بان . (اِخ ) دهی است جزء دهستان قهره کهریز بخش سربند شهرستان اراک که در 40 هزارگزی شمال خاور آستانه و 2 هزارگزی راه عمومی واقع است . ناحیه ایست کوهستانی و سردسیر و دارای 449 تن سکنه . آب آنجا از قنات و رودخانه تأمین میشود. محصول عمده ٔ آن غلات و چغندر قند و انگور و قلمستان و شغل مردمش زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
واژه های همانند
۱۰۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
گرده بان . [ گ ِدَ / دِ ] (ص مرکب ) نگهبان ، چه گرده بمعنی نگاه هم آمده است . (برهان ) (آنندراج ). جردبان معرب گرده بان است . (منتهی الارب ...
گوگل بان . [ گ َ / گُو گ َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) شبان گاو. گاوگل بان . شبان گله ٔ گاو. رجوع به گوگل و گاوگل و گاوگلبان شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
گواره بان . [ گ َ رَ / رِ ](ص مرکب ، اِ مرکب ) گله بان و شبان . (ناظم الاطباء).
یخچال بان . [ ی َ ] (ص مرکب ) یخچال وان . آنکه مراقبت و نگهبانی یخچال را بعهده دارد. (یادداشت مؤلف ). یخچالدار. کسی که به بستن آب در زمینه...
بان بلاک . [ ب ِ ] (اِخ ) نام طایفه ای از طوایف ترکمن ایران . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 104).
بان امرو. [ اِ ] (اِخ ) دهی است از بخش چوار شهرستان ایلام که در 18 هزارگزی شمال باختری چوار و هزارگزی باختر راه شوسه ٔ شاه آباد واقع است ....
بان باسک . [ س َ ] (اِخ ) نام طایفه ای از طوایف جنوب هند، آنچنان که در باج پران آمده است . (از ماللهند بیرونی ص 150).
بان قلان . [ ق ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان صالح آباد شهرستان ایلام که در 5 هزارگزی باختر ایلام نزدیک راه شوسه ٔ ایلام به شاه آباد در دام...
بان سعید. [ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سورسور بخش کامیاران شهرستان سنندج که در 36 هزارگزی شمال خاور کامیاران و طرفین رودخانه ٔ گاورود...