اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

باه

نویسه گردانی: BAH
باه . (اِ) شوربا. (از فرهنگ شعوری ج 1 ورق 192). آش . طعام . خوراک . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
باه . (صوت ) در تداول عامه کلمه ٔ تعجب است . (یادداشت مؤلف ). صورتی است از وا...
باه . (ع اِ) شهوت . پشت پری . (شرفنامه ٔ منیری ). پشت شهوت افزائی . (آنندراج ). شهوت را گویند که آب پشت و کمر است . مردی . (یادداشت مؤلف ). شه...
باه . (ع اِ) آرمیدن با زن . (از فرهنگ شعوری ج 1 ورق 192) (فرهنگ نظام ) (ناظم الاطباء). نکاح . (آنندراج ). لغتی است در باءة. (ذیل اقرب الموار...
باه . [ هِن ْ ] (ع ص ) باهی . خانه ٔ خالی نامسکونی که چیزی در آن نباشد. (از اقرب الموارد). و رجوع به باهی شود.
بأه . [ب َءْه ْ ] (ع مص ) درنیافتن کسی را: ما باءَهْت ُ له ؛ نه دریافتم آن را. (منتهی الارب ). ما باءَهْت ُ له بأهاً؛ درنیافتم آن را. مقلو...
تن باه . [ تَم ْ ] (اِ) جوالیقی در المعرب ص 91 این کلمه را بمعنی حارس بدن و تجفاف را معرب آن می داند. و شاید تن پاه یا تن پای بمعنی برگست...
حجر باه . [ ح َ ج َ رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حمداﷲ مستوفی گوید نوعی سنگ که حاملش را آرزوی به جماع کم نشود. (نزهة القلوب ).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
باه انگیز. [ اَ ] (نف مرکب )انگیزنده ٔ باه . محرک باه . مبهی . (یادداشت مؤلف ).
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
آصف
۱۳۸۸/۱۲/۰۷ Iran
0
0

واژه ای که به معنای آش و خوراک است قطعاً بدون (هـ ) است؛ یعنی با، مانند شوربا ( نه شورباه). با احترام
آصف فکرت


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.