بح
نویسه گردانی:
BḤ
بح . [ ب َح ح ] (ع مص ) بحوح . بحح . بحوحه . بحاح ، بحاحت . (منتهی الارب ). گلوگرفته و گران آواز گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). در صوت خشونت و غلظت پدید آمدن . (یادداشت مؤلف ). به گلوگرفتگی وخشونت و درشتی آواز دچار شدن . (از اقرب الموارد). بَحَح . بَحاح . بُحوح . بُحوحَه . بَحاحه . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). و رجوع به هر یک از این کلمات شود
واژه های همانند
۴۶۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۶ ثانیه
الکی و بدون مدرک و دلیل مستند در باره موضوعی اظهار نظر کردن ، بدون ملاحضه های خاص پیرامون مطلبی سخن گفتن . سخن بی ربط زدن . سرسری انگاشتن موضوعی و بحث...
هوراس مک کوی به سال 1897 در ایالت تنسی آمریکا به دنیا آمده و در دسامبر 1955 در سن پنجاه هشت سالگی درگذشته است.او که نه در زمان زندگیش و نه امروز نویس...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
سنگ کسی را به سینه زدن . [ س َ گ ِ ک َ ب ِ ن َ / ن ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) در تداول کنایه از طرفداری و حمایت او کردن . (یادداشت بخط مؤلف ).
ای کسی که هفتاد ساله شدی مگر در خواب بودی که هفتاد سال عمر به باد دادی! بیا ای که عمرت به هفتاد رفت مگر خفته بودی که بر باد رفت؟ همه برگ بودن همی ساخت...
ریشه ی این واژه پارث می باشد که در زبان سغدی پارث در سنسکریت: پاتره pâtra؛ در اوستایی: پاثره pâşra و به واتای مواظبت، بیداری، مراقبت بوده و چون کار سگ...
پوستین به لای اندر مالیدن . [ ب ِ اَ دَ دَ ] (مص مرکب ) چون متظلمان و مظلومان جامه گل آلوده کرده بشکایت بردن : دادخواهی ، ور بخواهند از تو...
زبان ترکی قشقایی یکی از زبانهای شاخه جنوب غربی زبانهای ترکی است که قشقاییها بدان تکلم میکنند. این زبان در استان فارس و جنوب استان کهگیلویه و بویرا...
چینش و ویرایش از: sayogine@yahoo.com
بخش یکم رباعیات از شاعران ناشناس 1
ای دل ز زمانه رسم احسان مطلب ٭٭٭٭ وز گردش دوران سروسامان مطلب
درمان ط...
چینش و ویرایش از: sayogine@yahoo.com
رباعیاتی که از شاعران دیگر به دیوان خیام راه یافته است:
«ا»
سلمان ساوجی:
آمد سحری ندا ز میخانه ی ما ٭٭٭٭ ...