اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بح

نویسه گردانی: BḤ
بح . [ ب َح ح ] (ع مص ) بحوح . بحح . بحوحه . بحاح ، بحاحت . (منتهی الارب ). گلوگرفته و گران آواز گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). در صوت خشونت و غلظت پدید آمدن . (یادداشت مؤلف ). به گلوگرفتگی وخشونت و درشتی آواز دچار شدن . (از اقرب الموارد). بَحَح . بَحاح . بُحوح . بُحوحَه . بَحاحه . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). و رجوع به هر یک از این کلمات شود
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۶۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۹ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
هخامنشیان ۲۲۰ سال (از ۵۵۰ پیش از میلاد تا ۳۳۰ پیش از میلاد) بر بخش بزرگی از جهان شناخته شده آن روز از رود سند تا دانوب در اروپا و از آسیای میانه تا شم...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نَهَنگ عَنبَر (به انگلیسی: Sperm whale و به فرانسه: Le grand cachalot (Physeter macrocephalus ou P. catodon ) بزرگ‌ترین نهنگ دندان‌داراست. نهنگ‌های ...
طاعون سیاه یا مرگ سیاه یک اپیدمی طاعون خیارکی است که کل اروپا را در سال ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۰ میلادی دربرگرفت. این اولین همه‌گیری بزرگ اروپا نیست، ولی تنها اول...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.