اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بزرگ

نویسه گردانی: BZRG
بزرگ . [ ب ُ زُ ] (اِخ ) (میرزا... قائم مقام ) پدر میرزا ابوالقاسم قائم مقام موسوم به میرزا عیسی و مشهور به میرزا بزرگ . وزیر فتحعلی شاه قاجارو از ادیبان و منشیان عصر خود بود. و رجوع به سبک شناسی ج 3 و فهرست آن ، و قائم مقام و میرزا بزرگ شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۹ ثانیه
قادی کلا بزرگ . [ ک َ ب ُ زُ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان علی آباد بخش مرکزی شهرستان شاهی . در 6000گزی جنوب خاوری شاهی و در دامنه واقع و هوای ...
علی آباد بزرگ . [ ع َ دِ ب ُ زُ ] (اِخ )دهی است از بخش ارکواز شهرستان ایلام واقع در 38 هزارگزی جنوب خاوری قلعه دره و در کنار راه مالرو و اما...
درزی کلا بزرگ . [ دَ ک َ ب ُ زُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان لاله آباد بخش مرکزی شهرستان بابل واقع در 18 هزارگزی جنوب باختری بابل و 6 هزارگزی...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
جرمنگان بزرگ . [ ] (اِخ ) نام شهری است [ اندر ناحیت تبت ] (از حدود العالم ). رجوع به جرمنکان و حدود العالم چ دانشگاه ص 75 شود.
مرنگلوی بزرگ . [ م َ رَ گ َ ی ِ ب ُ زُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نازلو بخش حومه شهرستان ارومیّه ، در 29هزارگزی شمال شرقی ارومیّه و 10/5هزا...
مولانای بزرگ . [ م َ / مُو ی ِ ب ُ زُ ] (اِخ )لقب بهاءالدین محمد، پدر جلال الدین محمد عارف و شاعرنامدار. رجوع به بهاءالدین و فهرست فیه مافیه ...
بزرگ پنداشتن . [ ب ُ زُ پ ِت َ ] (مص مرکب ) بزرگ آمدن چیزی در نظر و یا گمان .
صالح آباد بزرگ . [ ل ِ دِ ب ُ زُ ] (اِخ ) دهی از دهستان رباط سرپوشیده ٔ بخش حومه ٔ شهرستان سبزوار، 33000گزی خاور سبزوار، سر راه شوسه ٔ قدیمی سب...
شیخ حسن بزرگ . [ ش َ ح َ س َن ِ ب ُ زُ ] (اِخ ) رجوع به حسن بزرگ (شیخ ...) شود.
« قبلی ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ صفحه ۱۴ از ۱۷ ۱۵ ۱۶ ۱۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.