بزرگ
نویسه گردانی:
BZRG
بزرگ . [ ب ُ زُ ] (اِخ )ابن شهریار. ناخدا، سیاح و رحاله و دریانوردی ایرانی از مردم رامهرمز که در سده ٔ سوم هجری میزیسته است .او راست : عجائب الهند بره و بحره و جزائره . این کتاب در لیدن و مصر بطبع رسیده است . (یادداشت بخط دهخدا). در معجم المطبوعات ، این نام یزدک یا یزرک بن شهریارضبط شده است . و رجوع به دائرة المعارف فارسی شود.
واژه های همانند
۱۶۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
قادی کلا بزرگ . [ ک َ ب ُ زُ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان علی آباد بخش مرکزی شهرستان شاهی . در 6000گزی جنوب خاوری شاهی و در دامنه واقع و هوای ...
علی آباد بزرگ . [ ع َ دِ ب ُ زُ ] (اِخ )دهی است از بخش ارکواز شهرستان ایلام واقع در 38 هزارگزی جنوب خاوری قلعه دره و در کنار راه مالرو و اما...
درزی کلا بزرگ . [ دَ ک َ ب ُ زُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان لاله آباد بخش مرکزی شهرستان بابل واقع در 18 هزارگزی جنوب باختری بابل و 6 هزارگزی...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
جرمنگان بزرگ . [ ] (اِخ ) نام شهری است [ اندر ناحیت تبت ] (از حدود العالم ). رجوع به جرمنکان و حدود العالم چ دانشگاه ص 75 شود.
مرنگلوی بزرگ . [ م َ رَ گ َ ی ِ ب ُ زُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نازلو بخش حومه شهرستان ارومیّه ، در 29هزارگزی شمال شرقی ارومیّه و 10/5هزا...
مولانای بزرگ . [ م َ / مُو ی ِ ب ُ زُ ] (اِخ )لقب بهاءالدین محمد، پدر جلال الدین محمد عارف و شاعرنامدار. رجوع به بهاءالدین و فهرست فیه مافیه ...
بزرگ پنداشتن . [ ب ُ زُ پ ِت َ ] (مص مرکب ) بزرگ آمدن چیزی در نظر و یا گمان .
قاسم آباد بزرگ .[ س ِ دِ ب ُ زُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان افشاریه ٔبخش کرج شهرستان تهران . در 3هزارگزی باختر کرج و 3هزارگزی جنوب راه شوسه...
قاسم آباد بزرگ . [ س ِ دِ ب ُ زُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پیوه ژن بخش فریمان شهرستان مشهد. در 72هزارگزی شمال باختری فریمان و 7هزارگزی ش...