اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بشر

نویسه گردانی: BŠR
بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن ابی خازم اسدی . از شاعران فحل و شجاع جاهلی و از مردم نجد بود. پنج قصیده در هجو اوس بن حارثه ٔ طائی بسرود آنگاه با قبیله ٔ طی جنگیدو مجروح شد و بنی نبهان طائیان ویرا اسیر کردند. سپس اوس بن حارثه با دادن دویست شتر به بنی نبهان وی را بگرفت و جامه ای به وی پوشاند و بر مرکوب خود سوار کردو صد ناقه به وی بخشید و او را آزاد کرد. از آن پس بشر زبان بمدح وی گشود و پنج قصیده در مدح وی بسرود که قصاید هجوی پنجگانه ٔ پیشین را محو ساخت . وی را قصاید نیکی در فخر و حماسه است . در جنگی که بر ضد بنی وائل کرد، کشته شد. (از اعلام زرکلی ج 1) :
یکی چون بشربن خازم ۞ دوم چون عمروبویحیی .
سیم چون اعشی همدان ، چهارم نهشل حری .

منوچهری .


از شعرای عصر جاهلیت است . مرزبانی در الموشح آرد: که از ابی عمروبن العلاء پرسیدند آیا کسی قوی تر از نابغه در شعرای جاهلی هست گفت آری بشربن ابی خازم . شعر وی در صفحات 58، 59 این کتاب آمده است . (الموشح ص 59). ابن الندیم آرد: مدفن او رَدَّه است . دیوان او را ابوسعید سکری و اصمعی و ابن السکیت گرد کرده اند. (ابن الندیم ). و رجوع به عیون الاخبار ج 1 ص 88 س 18 وج 2 ص 87 س 6 و ج 3 ص 30 س 4، 6 و بیان والتبیین ج 2ص 10 و ج 3 ص 15، 28، 53 و عقدالفرید ج 3 ص 67 و ج 6 ص 99 و الاصابة ص 162 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن حیان بن بشر اسدی وی از احمدبن جعفر... از ابن عباس روایت کند. رجوع به ذکر اخبار اصفهان ج 1 ص 233 شود.
بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن خاصیة. او کسی است که بگفته ٔ خواندمیر: وقاص غنائم جنگ فتح الفتوح را خمس جدا کرده بر نهصد شتر همراه وی بمدینه نزد ...
بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن ربیعه . رجوع به بشربن ابی رهم جهمی و الاصابة ج 1 ص 187 شود.
بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن ربیعةالخثعمی . رجوع به بشربن ربیعةبن عمر بشر غنوی شود.
بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن ربیعةبن عمروبن منارة...بن انمارخثعمی . وی در قادسیه شرکت کرد و هم اوست که گوید:انخت بباب القادسیة ناقتی و سعدبن وق...
بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن ردیح یا ذریح بن حارث بن ربیعةبن غنم بن عابد ثعلبی . مرزبانی گوید: او را حتات هم خوانده اند. (از الاصابة ج 1 ص 178). ...
بشر. [ ب ِ ] (اِخ )ابن سحیم بن فلان بن حرام بن غفار غفاری . و او را بنام نهرانی و خزاعی نیز آورده اند. و صورت نخست بیشتر است . احمد و نسایی ...
بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن سری ، ابوعمرو، تابعی است . رجوع به المصاحف ص 74، 83 و 118، و ابوعمرو در همین لغت نامه شود.
بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن سعد نصاری . در حبیب السیر چ قدیم طهران بشر و در چ 1333 هَ . ش . خیام ، بشیر آمده است . رجوع به بشیر شود.
بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن سعیدبن سعدوقاص از صحابه بود و پیش از سال یکصد درگذشت . رجوع به تاریخ گزیده ج 1 چ 1328 هَ . ق . لندن ص 246 شود.
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۱۵ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.