بشر
نویسه گردانی:
BŠR
بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن عطیه . ابن حبان نام وی را آورده و گفته است باسناد خبر او اعتمادی نیست . رجوع به الاصابة ج 1 ص 158 شود.
واژه های همانند
۱۴۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن قدامه ضبابی . وی در حجةالوداع حضور داشت . رجوع به الاصابة ج 1 ص 160 و الاستیعاب شود.
بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن قطبةبن سنان بن حارث بن حامدبن نوفل بن فقعس اسدی فقعسی ... برخی گویند پدرش حارث نام دارد و قطبه نام مادر اوست که...
بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن قیس بن کلدةالتمیمی العنبری . ابن شاهین نام او را آورد و عبداﷲبن ابی ظبیه از وی روایت کرده است . رجوع به الاصابة ج ...
بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن قیس ...ادراک داشته و حدیثی ازعمر نقل کرده است . رجوع به الاصابة ج 1 ص 179 شود.
بشر.[ ب ِ ] (اِخ ) ابن مالک فرستاده ٔ عمرسعد که سر سیدالشهداء (ع ) را از کربلا به حکم وی بکوفه نزد ابن زیاد برد. رجوع به حبیب السیر چ قدیم ...
بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن محتفر خزاعی بن عبد تمیم مزنی .نامش در کتب فتوح آمده است وی در سوس از جانب عمر عامل بود و درباره ٔ هدیه هائی که ع...
بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن مروان بن حکم بن ابی العاص قرشی اموی از امرای بخشنده بود و از جانب برادر خود عبدالملک والی عراقین شد. وی نخستین ام...
بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن مسعودبن قیس بن خالد ذی جدین . ابن حبان او را در زمره ٔ صحابه آورده و گفته است صحبتی داشته است و در اسناد حدیث او ...
بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن مصلح . از زاهدان بود. ابن قتیبه در ذیل سخنان زاهدان سخنی از وی بروایت از ابوسعید مصیصی از اسدبن موسی بدینسان آرد...
بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن معاذ اسدی .ابوموسی در ذیل ، از طریق ابونصر احمدبن نوح بزار روایت کرده که وی بسال 246 هَ . ق . از جابربن عبداﷲ عقیلی...