اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بطة

نویسه گردانی: BṬ
بطة. [ ب َطْ طَ ] (ع اِ) یک مرغابی . (ناظم الاطباء). یکی بط یستوی فیه المذکر و المؤنث و لیست الهاء للتأنیث و انما هی لواحد من جنس . (منتهی الارب ). یکی بط خواه نر و خواه ماده . ج ، بطاط. معرب بت مذکر و مؤنث در وی یکسان است مانند حمامه و دجاجه تادر آن علامت تأنیث نیست بلکه برای وحدت است و عرب اوز گویند و بط بدون تا مستعمل فارسیان است . (آنندراج ). و رجوع به بط و المعرب جوالیقی ص 64 شود. || خنور روغن یا آوندی است بشکل مرغابی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). دَبَّه ظرفی است مانند قاروره و عُربی صحیح است و گمان میکنم که لغت شامی باشد. (المعرب جوالیقی ص 64). و صاحب اللسان آرد: بطة، دَبَّه است بلغت اهل مکه زیرا آنرا بشکل بطة (پرنده ) سازند و دبه ظرفی است از شیشه که در آن روغن نهند.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
بته . [ ب َ ت َ ] (اِ) ۞ سنگی است که در روی آن بعضی چیزها صلایه نمایند. بتو نیز گویند. (از فرهنگ شعوری ج 1 ورق 193). سنگی باشد که بدان د...
بته . [ ب ُت ْ ت َ / ت ِ ] (اِ) بوته . گیاه کوتاه بالا. درخت کوتاه . هرگیاه که ساق محکم ایستاده ندارد. نباتی میان درختک و گیاه . درختچه . هر ...
بی‌بُتِه = بی‌بوته: کنایه به‌آدم بی‌عرضه‌ی بی‌دست‌وپا. معادل بته‌مُرده. بته / بوته گیاه کوتاه و نزدیک به‌زمین. بچه‌ی آدم و حیوان (خصوصاً شتر).
گل بته . [ گ ُ ب ُ ت َ / ت ِ ] (اِ مرکب ) گل و بوته . و با کشیدن و انداختن ترکیب شود. کشیدن یا انداختن شکل گل و بوته در پارچه یا کاغذ یا چیز...
بته گز. [ ب ُت ْ ت ِ گ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان پایین ولایت فریمان مشهد. در 105 هزارگزی خاوری فریمان . سکنه ٔ آن 86 تن ،آب از قنات . محصول ...
بته گز. [ ب ُت ْ ت ِ گ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان احمدآباد فریمان مشهد در 18 هزارگزی شمال باختری فریمان . سکنه ٔ آن 215 تن ، آب از قنات . محصول...
ابن بطه . [ اِ ن ُ ب َطْ طَ ] (اِخ ) ابوعبداﷲ عبیداﷲبن محمدبن محمدبن حمدان عُکبری (304-387 هَ .ق .). از محدثین مشهور عامه . او در قریه ٔ عُکبرا...
( ~. جِ قُِ) [ فا - تر. ] (اِ.) نقشی زینتی شبیه سروی خمیده که بیشتر در صنعت قالی بافی ، ترمه ، زردوزی و مانند آن به کار می رود.
بته مرده . [ ب ُ ت َ / ت ِ م ُ دَ / دِ ] (ص مرکب ) میوه که بته ٔ آن پژمرده شده باشد. حاصلی که اصل و ریشه ٔ آن خشکیده و برگ و شاخه اش پژمر...
گل و بته . [ گ ُ ل ُ ب ُ ت َ / ت ِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) در تداول عامه ، نقش و نگار گلین در جامه و غیره .نقش رنگارنگ از گل در جامه ، پارچ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۳ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.