بل
نویسه گردانی:
BL
بل . [ ب ُ ] (از ع ، اِ) در تداول فارسی زبانان مخفف ابوالَ .... است ، چون : بلقاسم ، ابوالقاسم . بلحسن ، ابوالحسن ، و بودن بل در بلهوس و بلفضول و غیره از این «بل » بعید نمی نماید. (یادداشت مرحوم دهخدا). مخفف بوالَ ... عربی = ابوالَ ... در آغاز اعلام مانند: بلقاسم ، بوالقاسم ، ابوالقاسم . بلحسن ، بوالحسن ، ابوالحسن . بلفضل ، بوالفضل ، ابوالفضل . بلمعالی ، بوالمعالی ، ابوالمعالی . یا در اول اسماء معنی عربی مانند بلعجب ، بوالعجب ، ابوالعجب . بلهوس ، بوالهوس ، ابوالهوس . بلفضول ، بوالفضول ، ابوالفضول درآید. (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به بل در معنی فارسی آن شود.
واژه های همانند
۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۲ ثانیه
بل کردن . [ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عامه ، گوشها را بل کردن ، راست ایستانیدن گوش برای بهتر شنیدن . راست و پهن کردن گوش . (یادداشت ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
بل گرفتن . [ ب ُ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) دولک یا توپ بازی چلتوپ را از هوا گرفتن . (از فرهنگ لغات عامیانه ). دولک را از هوا گرفتن . از هوا گرفت...