گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بنی نویسه گردانی: BNY بنی . [ ب ُ ] (اِ) چیزی که از گل یا گچ سازندو دو چوب بشکل رقم هفت در آن قائم کنند بجهت نقادی ابریشم . (آنندراج ) (انجمن آرا) (رشیدی ) : زال فلک کلاوه ٔ ژولیده افکندنقاد شعر را بفسون بر بنی پای .میرسنجر (از آنندراج ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه واژه معنی بنی زیری بنی زیری . [ ب َ ] (اِخ ) حکامی که از سال 403 تا 483 هَ . ق . در غرناطه ٔ اسپانیا حکومت کردند. اولین آنها زادبن زیری (403 هَ . ق .) است و آخ... بنی زیری بنی زیری . [ ب َ ] (اِخ ) حکامی که از سال 362 تا 543 هَ . ق . در تونس حکومت کردند. اولین آنها یوسف بلکین بن زیری (362 هَ . ق .) و آخرینشان ... بنی تمیم بنی تمیم . [ ب َ ت َ ] (اِخ ) نام قوم و قبیله ای از قبایل عرب . (غیاث ) (آنندراج ) : یکی از ملوک عرب از قبیله ٔ بنی تمیم که به بی انصافی مو... بنی جهود بنی جهود. [ ب َ ج َ ] (اِخ ) حکامی که در قرطبه از سال 422 تا461 هَ . ق . حکومت کرده اند. (طبقات السلاطین ص 21). بنی ایوب بنی ایوب . [ ب َ اَی ْ یو ] (اِخ ) رجوع به ایوب و ایوبی و ایوبیان شود. بنی اصفر بنی اصفر. [ ب َ اَ ف َ ] (اِخ ) رجوع به بنوالاصفر شود. بنی هاشم بنی هاشم . [ ب َ ش ِ ](اِخ ) پسران هاشم . یکی از طوایف عرب از فرزندان هاشم بن عبدمناف از قبیله ٔ قریش بود که در دوره ٔ قبل از ظهور اسلام در... بنی مازه بنی مازه . [ ب َ زَ ] (اِخ ) تاج الاسلام احمدبن عبدالعزیز که امام بخارا بود، به پسر برهان یا آل برهان شهرت داشتند. بعلت نسبت پدری بنی مازه ... بنی مرین بنی مرین . [ ب َ م َ ] (اِخ ) امرای بنی مرین از سال 591 تا 875 هَ . ق . در مراکش امارت داشتند. اولین آنها بنام عبدالحق (591 هَ . ق .) و شریف ... بنی مزید بنی مزید. [ ب َ م َ ] (اِخ ) از قبایل بنی اسد که پس از هجرت از عربستان در حوالی قادسیه در ساحل یسار دجله ساکن شدند و از سال 403 تا 545 هَ .... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۱۵ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود