اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بوسحاق

نویسه گردانی: BWSḤAQ
بوسحاق . [ س ِ ] (اِخ ) ابواسحاق و بسحاق شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
بوسحاق . [ س ِ ] (اِخ ) ابواسحاق اینجو : به پیروزه ٔ بوسحاقیش دادسخن بین که بابوسحاقان چه کرد. نظامی .رجوع به ابواسحاق اینجو شود.
بوسحاق . [ س ِ ] (اِخ ) ابواسحاق موصلی : جویم از درگاه تو مر خویشتن را آب روی همچو از درگاه هارون ، بوسحاق موصلی . سوزنی .رجوع به ابواسحاق ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.