اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

به به

نویسه گردانی: BH BH
به به . [ ب َه ْ ب َه ْ ] (صوت ) کلمه ای که در خوش آیند و تحسین گویند. (ناظم الاطباء). کلمه ای که برای تحسین و تمجید گویند. (فرهنگ فارسی معین ). وه وه . بخ بخ . احسنت . بارک اﷲ. زه . آفرین . (یادداشت بخط مؤلف ) :
کام دل و رای تو جود و سخا کرده پست
به به از این رای رای به به از این کام کام .

سوزنی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۹۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۴ ثانیه
برات شدن. ( ~. شُ دَ)(مص ل .) به دل خطور کردن. (محمد معین) نوعی پیش آگهی یافتن.
به مبارزه طلبیدن
شادی خوری. به شادی/سلامتی کسی پیمانه زدن. شادی/سلامتی یا به شادی/سلامتی کسی یا چیزی خوردن یا دادن باده؛ به یاد و تکریم و تعظیم و افتخار کسی میگساری/با...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نگاه کنید به: اتفاقی
همتای پارسی این عبارت عربی، این است: پشپاچیک paŝpācik (سغدی) ***فانکو آدینات 09163657861
همتای پارسی این عبارت عربی، این است: پشپاچیک paŝpācik (سغدی) ***فانکو آدینات 09163657861
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
شخصیت کسی را به چالش کشیدن
« قبلی ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ صفحه ۷ از ۳۰ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.