بیان
نویسه گردانی:
BYAN
بیان . [ ب َ ] (ع مص ) پیدا و آشکار شدن . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). پیدا شدن . (ترجمان القرآن ). اتضاح . (اقرب الموارد): بانه بیاناً؛ آشکار کرد آنرا. (ناظم الاطباء). || سخن پیدا و گشاده گفتن . || پیدا و ظاهر کردن چیزی . (آنندراج ) (غیاث ). پیدا کردن . (ترجمان القرآن ). || افزون آمدن در فضل (لازم و متعدی ). (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
همتای پارسی ترکیب: معانی و بیان، واژه ی هونیبیش hunibish می باشد به معنی خوب نوشتن که از دو بخش ساخته شده است: 1ـ پیشوند اوستایی هو به معنی خوب 2ـ و ن...
کلاته حاجی بیان . [ ک َ ت َ ب َ ] (اِخ ) دهی ازدهستان شهاباد بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند. محلی کوهستانی و معتدل است . (از فرهنگ جغرافیایی ایرا...
شیرینبیان (نام علمی: Glycyrrhiza glabra) گیاهی خودرو از تیرهٔ سبزیآساها، بومی جنوب اروپا، شمال آفریقا و نواحی معتدل آسیا است. برگهای آن مرکب است و ...