بیت
نویسه گردانی:
BYT
بیت . [ ب َ ] (ع مص ) به شب کردن چنین . (منتهی الارب ). || زناشویی کردن ؛ بات الرجل یبیت بیتاً؛ تزوج . رجوع به بیتوتة شود. و فلاناً، زوجه (لازم و متعدی ). (از اقرب الموارد). زن کردن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۹۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
بیت الماء. [ ب َ تُل ْ ] (ع اِ مرکب ) آب خانه . بیت الخلا. بیت التخلیه . بیت الفراغ . (یادداشت بخط مؤلف ).
بیت المال . [ ب َ تُل ْ ] (ع اِ مرکب ) بیت الاموال . (آنندراج ). خانه ای که مال غنیمت و مال متوفی بعد از ضبط در آن نگاه دارند. (غیاث ). || خز...
بیت العزة. [ ب َ تُل ْ ع ِزْ زَ ] (ع اِ مرکب ) عبارت از قلب و اصل مقام جمع است در حال اتصال بحق . (اصطلاحات العرفاء سجادی ص 92).
بیت الغزل . [ ب َ تُل ْ غ َ زَ ] (ع اِ مرکب ) بیت انتخابی و بهتر. (غیاث ) (بهار عجم ). کنایه از بیت منتخب و گزیده است . (آنندراج ). شاه بیت . ب...
بیت الموت . [ب َ تُل ْ م َ ] (اِخ ) در احکام نجوم برج پس از بیت النساء باشد و آن بیت هشتم است . (یادداشت بخط مؤلف ).
بیت النار. [ ب َ تُن ْ نا ] (ع اِ مرکب ) آتشکده . (دهار). آتشگاه گبران . (مهذب الاسماء). رجوع بدان کلمات شود.
بیت اللحم . [ ب َ تُل ْ ل َ ] (اِخ ) شهریست به شام فلسطین که مولود عیسی پیغمبر (ع ) آنجا بوده است . (حدود العالم ). رجوع به اورشلیم و قدس ش...
بیت اللطف . [ ب َ تُل ْ ل ُ ] (ع اِ مرکب ) کنایه از لولی خانه ۞ . (غیاث ) (آنندراج ). فاحشه خانه . (یادداشتهای قزوینی ج 4 ص 72). خرابات . خرابات...
بیت النفس . [ ب َ تُن ْ ن َ ] (اِخ ) در علم احکام نجوم ، طالع و آن بیت اول است . (یادداشت بخط مؤلف ).
بیت الولد. [ ب َ تُل ْ وَ ل َ ] (اِخ ) در علم احکام نجوم ، برج پس از بیت الاباء باشد و آن بیت پنجم است . (یادداشت بخط مؤلف ).