اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بیک

نویسه گردانی: BYK
بیک . (حرف ) اصل کلمه ٔ لیک است و «باء» به «لام » بدل شده است . لیک . ولی . ولکن . لکن . ولیکن . اما. (یادداشت مؤلف ). در پارسی قدیم به امالت کسره ٔ باء و اکنون آن لفظ از زبانها افتاده ومهجورالاستعمال است و «باء» را به «لام » بدل کرده اند ولیکن میگویند. (از المعجم فی معاییر اشعارالعجم ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۰۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
جعفر بیک لری جوادخانی . [ ج َ ف َ ب َ ل َ ج َ ] (اِخ ) نام یکی از طوایف ایل قشقائی است مرکب از سیصد خانوار. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 82).
باباعلی بیک کوسه احمدلوی افشار. [ ع َ ب َ س َ اَ م َ ی ِ اَ ] (اِخ ) پدر لطفعلی خان و حاکم ابیورد. ابوالحسن گلستانه آرد: شاه ستم گستر [ نادر ]...
« قبلی ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ صفحه ۱۱ از ۱۱ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.