اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پتی

نویسه گردانی: PTY
پتی . [ پ َ ] (ص ) در تداول عامه ، ساده . تنها. تهی . خالی . بی خورش . خشک . کفْت ْ: نان پتی ، قفار. نان تهی . نان خالی . خبز کفت . (منتهی الارب ). آب ِ پتی ؛ آب ِ تهی . آب ِ خالی . آب ِ محض . دوغ پتی ؛ دوغ بی کره و روغن و بسیار آب . || برهنه . عور. روت : پاپتی .
- قلیه پتی ؛ جیروویر، جَغوربَغور. حسرةالملوک . و آن طعامی است فقرا را از روده ٔ خردکرده که با روغن و پیاز سرخ کنند و سرکه بر آن مزید کنند. و گاه از جگر خردکرده سازند.
|| آشکار.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
دوغ پتی . [ غ ِ پ َ ] (اِ مرکب ) دوغ گشاده . دوغ بسیارآب . ماست که آب فراوان در وی کرده باشند: عجب ماستی خریدیم که همه اش دوغ پتی بود....
قلیه پتی . [ ق َل ْ ی َ / ی ِ پ َ ] (اِ مرکب ) جغور بغور. (یادداشت مؤلف ). حسرت الملوک . (یادداشت مؤلف ). قلیه پیتی ، جگر و شش و دل گوسفند و گ...
لال پتی . [ ل ِ پ َ ] (ص مرکب ) لال و پتی . که زبان ِ او گیرد. که بعض حروف از مخارج خود ادا کردن نتواند. و در تداول خانگی ، که درزبان لکنتی...
نان پتی . [ ن ِ پ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نان خالی . نان خشک . نان تهی . نان بی نانخورش .
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
لال و پتی . [ ل ُ پ َ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) رجوع به لال پتی و رجوع به لال و هم به پتی شود.
لخت و پتی . [ ل ُ ت ُ پ َ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) از اتباع . بکلی عور. بالتمام برهنه . مادرزا.
پتی دلاکروآ. [ پ ِ دُ ] (اِخ ) ۞ فرانسوآ. مستشرق معروف فرانسوی که بسال 1622م . 1031/ هَ . ق . ولادت یافته و بسال 1695م . 1106/ هَ . ق . در ...
پتی دلاکروآ. [ پ ِ دُ ] (اِخ ) ۞ فرانسوا. پسر فرانسوا پتی دلاکروآ که بسال 1653م ./ 1063 هَ . ق . در پاریس ولادت یافت و بسال 1713م ./ 1124 هَ...
پتی دلاکروآ. [ پ ِ دُ ] (اِخ ) ۞ آلکساندر- لوئی - ماری . پسر فرانسوا پتی دلاکروآی (دوم ) که بسال 1698م .1109/ هَ . ق . ولادت یافته و بسال 175...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
فرهنگ شمسی
۱۳۹۷/۰۹/۰۷
0
0

امشب در خودم سخت احساس پتیارگی کردم و دلم خواست تا معنای این واژه رو بدونم روان استاد دهخدا شاد باد


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.