اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پور

نویسه گردانی: PWR
پور. (اِخ ) فور. ۞ نام رای شهر کنوج (قنوج ). || نام یکی از ملوک قدیمه ٔ هند. وی در زمان استیلای اسکندر مقاومتی کرد ولی به اسارت افتاد. وقتی که او را به حضور اسکندر بردند از وی پرسید: «می خواهی که با تو چه معامله کنم ؟» گفت : «معامله ٔ شاهانه » این پاسخ موافق طبع اسکندر افتاد و از سر خون او در گذشت و ممالک وی را با بعض نواحی دیگر بدو بخشید.پور نیز در ازاء این محبت بتسهیل فتوحات او اعانت کرد اما پس از وفات اسکندر سرداران وی بر او نبخشودندو او را بقتل رسانیدند. رجوع به فور شود. بروایت فردوسی فور در میدان نبرد بدست اسکندر کشته شده است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
پور. (اِ) در اوستا و پارسی باستان پوثره ۞ و در سانسکریت پوتره ۞ و در پهلوی پوس و پسر و پوهر و پور. (یشتها تألیف پورداود ج 2 ص 62). پسر. ...
پور. (اِخ ) مرکز دهستان احمدی بخش سعادت آباد شهرستان بندرعباس ، واقع در 114 هزارگزی حاجی آباد. سر راه مالرو میناب به بافت . کوهستانی ، گرمسیر،...
پور شش . [ رِ ش ُ ] (اِخ ) نام مردی خیاط در شعر مولوی و سبب نامگذاری آنکه در وجه تسمیه ٔ شش نوشته اند که چون شش با آدمی باید یعنی نفس در...
پسر جمشید
تبار جمشید
شب پور. [ش َ ] (اِ مرکب ) شب پره و شب پرک . (از ناظم الاطباء).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
خره پور. [ خ ُ رُه ْ ] (اِخ ) نام منشی شاپور دوم ساسانی است . این شخص بدست رومی ها اسیر شد و پس از مرگ ژولین امپراطور روم او با ژووین ۞ ب...
پورصدف . [ رِ ص َ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) قرةالعین صدف . کنایه از درّ و گوهر باشد. (آنندراج ).
« قبلی صفحه ۱ از ۷ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.