اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پول

نویسه گردانی: PWL
پول . (اِخ ) قصبه ای از دهستان زانو سرستاق بخش مرکزی شهرستان نوشهر، واقع در 36 هزارگزی جنوب نوشهر و 12 هزارگزی باختری کجور. کوهستانی سردسیر. دارای 2250 تن سکنه . کردی و گیلکی و فارسی زبان و کردها از ایل خواجوند هستند. آب آن از چشمه و رودخانه ٔ مونج ، محصول آنجا غلات و ارزن و لبنیات . شغل اهالی زراعت و گله داری است . عده ای در زمستان بقشلاق حدود شوسه ٔ چالوس برای تهیه چوب و زغال میروند. راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
پول زرد. [ ل ِ زَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) پول از طلا. رجوع به پول شود.
هائوت پول . (اِخ ) ۞ ژان ژوزف د. ژنرال فرانسوی در کائوزاک (تارن ) ۞ به سال 1754 م . متولد شد. وی در نبرد ایلو ۞ جراحتی سخت برداشت . در ...
پول سفید. [ ل ِ س ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) پول از نقره . رجوع به پول شود.
پول سیاه . [ ل ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) پول خرد. پشیز. مس مسکوک که بهندی پیا گویند. (غیاث ). پول از غیر سیم و زر.- به یک پول سیاه نیر...
پول دوستی . (حامص مرکب ) حالت پول دوست . عمل پول دوست .
پول خسرو. [ خ ُ رَ ] (اِخ ) موضعی نزدیک ابوبکرآباد موغان آذربایجان . (تاریخ غازان خان ص 88).
پول پرستی . [ پ َ رَ ] (حامص مرکب ) صفت پول پرست .
پول و پله . [ ل ُ پ َ ل َ / ل ِ] (اِ مرکب ، از اتباع ) پول مول . رجوع به پول شود.
پول کیاده . [ دَ ] (اِخ ) دهی از دهستان دابو بخش مرکزی شهرستان آمل . دشت ، معتدل ، مرطوب ، مالاریائی ، دارای 140 تن سکنه . مازندرانی و فارسی ...
تعیین بها
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۴ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.