پهلوی
نویسه گردانی:
PHLWY
پهلوی . [ پ َ ل َ ] (اِخ ) (قوم ...) پارت . مردم سرزمین پارت . (پرثوه ) و یسمی هذا الصقع [ صقع الجبل ] بلاد البهلویین و هی همدان و ماسبذان و مهرجان قذف و هی الصیمرة و قم و ماه البصره و ماه الکوفه و قرماسین و ماینسب الی الجیل و لیس منه الری و اصبهان و قومس و طبرستان و جرجان و سجستان و کرمان و قزوین و الدیلم . (کتاب البلدان ابن الفقیه ).
واژه های همانند
۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۳ ثانیه
نگاه کنید به: فرهنگ واژه های پهلوی در همین لغتنامه loghatnaameh.org
نگاه کنید به: فرهنگ واژه های پهلوی در همین لغت نامه
نگاه کنید به: فرهنگ واژه های پهلوی در همین لغتنامه: loghatnaameh.org
نگاه کنید به: فرهنگ واژه های پهلوی در همین لغتنامه: loghatnaameh.org
نگاه کنید به: فرهنگ واژه های پهلوی در همین لغتنامه: loghatnaameh.org
نگاه کنید به: فرهنگ واژه های پهلوی در همین لغتنامه: loghatnaameh.org
نگاه کنید به: فرهنگ واژه های پهلوی در همین لغتنامه: loghatnaameh.org
این فرهنگ به صورت آزمایشی و ناقص برای گردآوری دیدگاه های کاربران گذاشته شده بود. با سپاس از کاربرانی که دیدگاه های خود را فرستادند، این فرهنگ به زودی ...
نگاه کنید به: فرهنگ واژه های پهلوی در همین لغتنامه: loghatnaameh.org
نگاه کنید به: فرهنگ واژه های پهلوی در همین لغتنامه: loghatnaameh.org