گفتگو درباره واژه گزارش تخلف پیت نویسه گردانی: PYT پیت .(اِ) ۞ پیپ . چلیک . چیلیک . تُنکه . خنب فلزین . چلیک فلزی (آهنی ، حلبی ) برای نفت و روغن و امثال آن . ظرف از حلبی یا تنکه ٔ آهن مکعب مستطیل شکل برای حفظ و حمل نفت و روغن و مانند آن دو. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه واژه معنی چیت و پیت چیت و پیت . [ ت ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ). خیت و پیت خیت و پیت . [ ت ُ ] (ص مرکب ، از اتباع ) شرمنده و بور و مغلوب . رجوع به فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده شود.- خیت و پیت شدن ؛ خیت شدن . مغل... پیت خوردن پیت خوردن . [خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) پیچ خوردن . بدور خود پیچیدن . تاب برداشتن . تافته شدن چنانکه نخی تابیده .- پیت خوردن پا ؛ پیچیدن ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود