اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پیکو

نویسه گردانی: PYKW
پیکو. [ پ َ ] (اِخ ) مصحف پیگو، موضعی در شرق هندوستان :
تو پیکوئی از آن باشد مقام لعل در پیکو
تو ویرانی از آن آمد مقام گنج در ویران .

ناصرخسرو (دیوان ص 362).


رجوع به پیگو شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
پیکو. (اِخ ) یکی از جزائر آسور واقع در اقیانوس اطلس تابع پرتقال و در شمال غربی جزیره ٔ سن میکل در 38 درجه و 22 دقیقه ٔ عرض شمالی و 30 درجه ...
این واژه در برخی نواحی کویر مرکزی (به طور مشخص روستای بیاضه از توابع خوروبیابانک) به معنی نشگون/نیشگون است و در حال فعلی به شکل "پیگو گرفتن" صرف می شو...
تام پیکو. (اِخ ) ۞ شهر و بندری به مکزیک و بر کنار اقیانوس اطلس واقع است و 81300 تن سکنه دارد و صادرات آن نفت است . رجوع به «تامُلیپاس »...
پیک و پیک . [ ک ُ ] (اِ صوت مرکب ) آواز عطسه های پیاپی کسی که تازه سرما خورده باشد. پیک پیک .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.