پیکو
نویسه گردانی:
PYKW
این واژه در برخی نواحی کویر مرکزی (به طور مشخص روستای بیاضه از توابع خوروبیابانک) به معنی نشگون/نیشگون است و در حال فعلی به شکل "پیگو گرفتن" صرف می شود.
شاید با واژه Pique (به معنی ناراحت کردن و آزردن) در زبان انگلیسی و یا واژه های مشابه در سایر زبان های هند و اروپایی دارای ریشه مشترک باشد و ...
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
پیکو. (اِخ ) یکی از جزائر آسور واقع در اقیانوس اطلس تابع پرتقال و در شمال غربی جزیره ٔ سن ميکل در 38 درجه و 22 دقیقه ٔ عرض شمالی و 30 درجه ...
پیکو. [ پ َ ] (اِخ ) مصحف پیگو، موضعی در شرق هندوستان : تو پیکوئی از آن باشد مقام لعل در پیکوتو ویرانی از آن آمد مقام گنج در ویران . ناصرخ...
تام پیکو. (اِخ ) ۞ شهر و بندری به مکزیک و بر کنار اقیانوس اطلس واقع است و 81300 تن سکنه دارد و صادرات آن نفت است . رجوع به «تامُلیپاس »...
پیک و پیک . [ ک ُ ] (اِ صوت مرکب ) آواز عطسه های پیاپی کسی که تازه سرما خورده باشد. پیک پیک .