اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تاز

نویسه گردانی: TAZ
تاز. (اِخ ) نیای بزرگ «ضحاک »: و نسابه ٔ پارسیان در نسب او [ ضحاک ] چنین گفته اند: بیوراسف بن ارونداسف بن دنیکان بن وبهزسنگ بن تازبن نوارک بن سیامک بن میشی بن کیومرث ، و این تاز که ازجمله ٔ اجداد اوست پدر جمله ٔ عرب است ۞ و چون پدر عرب بود اصل همه ٔ عرب با او میرود و این سبب که عرب را تازیان خوانند یعنی فرزندان تاز ۞ . هرچه عجم اند با هوشهنگ میروند و عرب با این تاز میرود. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 11).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
طاذ. (اِخ ) قریه ای است از اصفهان . (معجم البلدان ).
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.