گفتگو درباره واژه گزارش تخلف تالی نویسه گردانی: TALY تالی . (اِخ ) ۞ یکی از ارباب انواع نه گانه ٔ افسانه های یونان قدیم و خدای ضیافت و اعیاد شراب روستاها بود و سپس خدای مضحکه شد و وی را بشکل دختر زیبائی نقش کنند که در دستی عصای روستایی و در دستی دیگر ماسکی دارد. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه واژه معنی تالی تالی . (ع ص ) درپی رونده .اسم فاعل است از تِلو بمعنی پس چیزی رفتن است . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). پیروی کننده . (فرهنگ نظام ). پس رو. ازپس ... تالی تالی . (اِ) اسب چهارم رهان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نام اسب چهارم از ده اسب که عربهای قدیم در اسب دوانی خود بکار می بردند. (از فر... تالی تا، مانند، شبیه، همسان، نظیر. همانند. مشابه بعینه : این کار تالی فلان کار است. تألی تألی . [ ت َ ءَل ْ لی ] (ع مص ) (از «أل و») سوگند خوردن . (زوزنی ) (دهار) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). سوگند یاد کردن . (از قطر الم... تالی کو تالی کو. (اِخ ) سیزدهمین از اولوس جغتای در ماوراءالنهر ظاهراً از (708 - 709). (ترجمه ٔ طبقات سلاطین اسلام لین پول ص 215). تالی تلو مثل و مانند تالی سان این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. پسیت تالی پسیت تالی . [ پْسی / پ ِ ] (اِخ ) ۞ نام جزیره ای کوچک که بین سالامین و قارّه واقع بود و نام آن در تاریخ جنگهای ایران و یونان ذکر میشود... تالی شدن تالی شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) در پس واقع شدن . (ناظم الاطباء). رجوع به تالی شود. تالی فاسد پیامد زیان آور یا ناخوشایند (در فقه، حقوق، سیاسی و اجتماعی کاربرد بیش تری دارد) - از موجبات صدور حکمی خلاف ظاهر یک موضوع یا پدیده. مثلاً خوردن هندوانه... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود