تبار
نویسه گردانی:
TBAR
تبار. [ ت َ رر ] (ع مص ) یکدیگر را نیکی کردن : تباروا؛ تفاعلوا من البر. (اقرب الموارد). نَبارّوا؛ با هم برّ کردند. (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
ایل کلهر بر اساس تحقیقات چند سالۀ معتبرترین دانشگاه آمریکا (هاروارد) بزرگترین ایل کُرد در کردستان است که در طول تاریخ نقش مهمی در تحولات کردستان، ایرا...
خویش و تبار. [ خوی / خی ش ُ ت َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) قوم و خویش . منسوبان . نزدیکان . عشیرة : ز کین و مهرش چون خلق ساعة اندر ملک همی فز...
ایل کلهر بر اساس تحقیقات چند سالۀ معتبرترین دانشگاه آمریکا (هاروارد) بزرگترین ایل کُرد در کردستان است که در طول تاریخ نقش مهمی در تحولات کردستان، ایرا...
ایل بالاگریوه از چند طایفه تشکیل می شود که همه از نسل فردی به اسم کرم کلهر هستند : ایلکُردعلیوند ، ایل مرادعلیوند ( شیرولی وند ، برجعلی وند ، گنجعلی ...
طبار. [ طَ ] (ع اِ) (بنات ...) بلاها و سختیها. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
طبار. [ طُب ْبا ] (ع اِ) درختی است مانا به درخت انجیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). صنفی از انجیر بزرگ سرخ است . (اختیارات بدیعی ). قسمی انجی...
بنات طبار. [ ب َ ت ُ طَ ] (ع اِ مرکب ) بلاها. سختی ها. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از المرصع).