تحثیث
نویسه گردانی:
TḤṮYṮ
تحثیث . [ ت َ ] (ع مص ) برافزولیدن کسی را بر کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). برانگیختن کسی را بر امری . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط).
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
تحسیس . [ ت َ ] (ع مص ) به حَس ّ واداشتن کسی را. (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (المنجد). || احساس کردن . || ملاحظه کردن . || یافتن . || ریخ...
تحصیص . [ ت َ ] (ع مص ) هویدا شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پیدا و آشکار شدن . (اقرب الموارد) (قطر المحیط). رجوع به تحصیص کردن شود.
تهصیص . [ ت َ] (ع مص ) نیکو گشادن چشم را و تیز نگریستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تحصیص کردن .[ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) هویدا و آشکار کردن : و آفتاب ودایع اسرار دوستان را در کسوف حروف بنگذارد و بتمام انجلاء آنرا تحصیص ۞ ...