گفتگو درباره واژه گزارش تخلف تحسیس نویسه گردانی: TḤSYS تحسیس . [ ت َ ] (ع مص ) به حَس ّ واداشتن کسی را. (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (المنجد). || احساس کردن . || ملاحظه کردن . || یافتن . || ریختن آتش بر روی خمیر جهت پختن . || پختن گوشت بر روی خاکستر گرم . (ناظم الاطباء). ۞ واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه واژه معنی تحثیث تحثیث . [ ت َ ] (ع مص ) برافزولیدن کسی را بر کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). برانگیختن کسی را بر امری . (از اقرب الموارد) (از ... تحصیص تحصیص . [ ت َ ] (ع مص ) هویدا شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پیدا و آشکار شدن . (اقرب الموارد) (قطر المحیط). رجوع به تحصیص کردن شود. تهصیص تهصیص . [ ت َ] (ع مص ) نیکو گشادن چشم را و تیز نگریستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). تحصیص کردن تحصیص کردن .[ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) هویدا و آشکار کردن : و آفتاب ودایع اسرار دوستان را در کسوف حروف بنگذارد و بتمام انجلاء آنرا تحصیص ۞ ... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود