اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ترجمة

نویسه گردانی: TRJM
ترجمة. [ ت َ ج َ م َ ] (ع مص )تفسیر کردن زبانی را بزبان دیگر. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). بیان کردن سخن کسی را بزبان دیگر. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)(از المنجد): ترجم کلامه و عن کلامه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تفسیر کتابی به لغت دیگر. (از اقرب الموارد): ترجمه بالترکیة؛ ای نقله الی اللسان الترکی . (المنجد). بیان کردن مطالب زبانی بزبان دیگر، و مأخذاین ترجمان است که معرب ترزبان باشد و ترجمان بمعنی کسی که کلام دو شخص متغایراللسان را بیکدیگر بفهماندچون عربان ترزبان را معرب کرده ۞ ترجمان ساختند پس از آن مصدر و افعال و اسماءاشتقاق کردند چون ترجم یترجم ترجمة فهو مترجم چون دحرج یدحرج دحرجة فهو مدحرج . اگرچه در لفظ ترجمان بفتح و ضم جیم بعضی اختلاف کرده اند چنانچه منتخب و صراح مگر در لفظ ترجمه بحرکت جیم اختلاف نباید کرد چرا که بر وزن دحرج است ، سوای این بحر الجواهر و کشف و منتخب و کنز و مزیل الاغلاط همه بفتح جیم ثابت میکنند. (غیاث اللغات ). لغتی را بلغت دیگر آوردن مثلاً تازی را بفارسی یا پارسی را بتازی ترجمه کنند. (آنندراج ). بیان کردن زبانی است بزبان دیگر. (کشاف اصطلاحات الفنون از صراح و کنز اللغات ). || یاد کردن شرح حال کسی . (از اقرب الموارد). ذکر سیرت مردی . (از المنجد). ذکر سیرت و اخلاق و نسب شخص . ج ، تراجم . (اقرب الموارد) (المنجد). || (اِمص ) تعبیر و تفسیر. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد) : رساله ناظر بدین ترجمه و بیان است . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 442). || (اِ) اول نامه : ترجمة الکتاب ؛ فاتحته . (اقرب الموارد) (المنجد). چند سطری که در بالای نامه نوشته میشود و شامل نام کسی است که نامه را نوشته است ، و همچنین نام کسی که نامه را دریافت می دارد. (دزی ج 1 ص 144). عنوان نوشتن بر سر نامه که شامل نام نویسنده و مخاطب نامه است :من حسن بن علی الی معاویةبن ابی سفیان . || رقعه ٔ غیرمترجمه ؛ نامه ای که نویسنده ٔ آن معلوم نشده باشد. بدون امضاء: و اکتب معها رقعة غیرمترجمة و قال فیها... (معجم الادباء چ مارگلیوث ج 1 ص 235 س 15).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۶ ثانیه
ترجمه . [ ت َ ج َ / ج ُ م َ / م ِ ] (از ع ، اِمص ، اِ) ۞ بیان کلامی از زبانی بزبان دیگر. (ناظم الاطباء) : فرمانها بخواسته و فرونگریسته و تر...
تَرْجُمه، گردانیدن گفتار یا نوشتاری از زبانی به زبان دیگر؛ یا تحویل و تبدیل بیانی به بیان دیگر برای روشن‌تر کردن مفهوم سخن. در این مقاله سیر تاریخی تر...
ترجمه ترجمه، گردانیدن گفتار یا نوشتاری از زبانی به زبان دیگر؛ یا تحویل و تبدیل بیانی به بیان دیگر برای روشن‌تر کردن مفهوم سخن است. در این مقاله سیر ...
این واژه از اساس پارسى و پهلوى ست و تازیان(اربان) آن را از واژه پهلوى ترگوم Targum به معنى ترجمه برداشته معرب نموده و ساخته اند : الترجمة ، مترجم ، تَ...
این واژه از اساس پارسى و پهلوى ست و تازیان(اربان) آن را از واژه پهلوى ترگوم Targum به معنى ترجمه برداشته معرب نموده و ساخته اند : الترجمة ، مترجم ، تَ...
ه دلایل مختلف, درباره امکان یا عدم امکان ترجمه قرآن کریم, و به عبارتی «جواز»یا «عدم جواز»آن, میان فقها و علما بحث های پردامنه ای صورت گرفته است و هر ی...
نهضت ترجمه ; نتایج و پی آمدهای آن منابع : ماهنامه تاریخ اسلام، شماره 4 | تاریخ درج : 1388/9/1 | بازدید : 1547 کلید واژه ها : آن چه فرا رو دارید ...
ترجمه نویس . [ ت َ ج َ / ج ُ م َ / م ِ ن ِ ] (نف مرکب ) مترجم و آنکه ترجمه ٔ چیزی را می نویسد. (ناظم الاطباء).
صاحب ترجمه . [ ح ِ ب ِ ت َ ج َ / ج ُ م َ / م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آنکه شرح حال او مورد بحث و تحقیق است .
ترجمه کردن . [ ت َ ج َ / ج ُ م َ / م ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) گفتاری یا نوشته ای را، از زبانی بزبانی دیگر برگرداندن . بیان کردن کلامی یا عبارتی ...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.