گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ترکی نویسه گردانی: TRKY ترکی . [ ت َ ] (اِخ ) ۞ ساتلین بن ارسلان الترکی مکنی به ابومنصور، نحوی مالکی و مقیم در قدس بود و بسال 487 هَ . ق . درگذشت . او راست : مقدمه ای در نحو. (از اسماء المؤلفین ج 1 ستون 380). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه واژه معنی ترکی ترکی . [ ت ُ ] (ص نسبی ) منسوب است به ترک . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (شرفنامه ٔ منیری ). منسوب به ترک که طایفه ٔ مشرقی و از کفار می باشند و... ترکی ترکی . [ ت ُ ] (اِ) خارانداز را گویند و آن جانوری است از خزندگان «؟» (آنندراج بنقل از هفت قلزم ). خارپشت تیرانداز. (ناظم الاطباء). ترکی ترکی . [ ت َ رَ ] (ص ) ترک دار : حاجت به کلاه ترکی داشتنت نیست . (گلستان ).با دلق کبود و با کلاه ترکی پیوسته کلاه ترکی بی برکی دعوی چه ک... ترکی ترکی . [ ت ُ ] (اِخ ) ده کوچکی از دهستان بازفت است که در بخش اردل شهرستان شهر کرد و 8 هزارگزی شمال باختری اردل واقع است و 72 تن سکنه دا... ترکی ترکی . [ ت ُ ] (اِخ ) بکمش بن عبداﷲ. مکنی به ابوالحسن . بسال 226 هَ . ق . درگذشت . او راست : مطیةالفرق . (از هدیة العارفین ج 1 ص 243). ترکی ترکی . [ ت ُ ] (اِخ ) محمد معاویةبن محمودبن محمدبن مصطفی بن حسین بن بابامحمد تونسی حنفی رئیس العلماء بتونس بود. مردی عالم و متکلم متوفی 12... ترکی ترکی . [ ] (اِخ ) ۞ علی بن بکمش فخرالدین ابوالحسن الترکی . وی بسال 622 هَ . ق . درگذشت . او راست : تحفةالعشاق . غایةاللذات فی شرح الهوی . م... بوق ترکی بوق ترکی . [ ق ِ ت ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی بوق است : و سخن تفاخر و حدیث تفوق از کثرت خیل و حشم و تبع و خدم ... به حیثیتی میراند... علی ترکی علی ترکی . [ ع َ ی ِ ت ُ ] (اِخ ) ابن بکمش بن مزان بن عبداﷲ ترکی ، ملقّب به فخرالدین و مکنّی به ابوالحسن . ادیب و عروضی بود. در سال 563هَ ... علی ترکی علی ترکی . [ ع َ ی ِت ُ ] (اِخ ) ابن حسین بن علی ترکی (علی بای ...)، مکنّی به ابوالحسن . امیر تونس . رجوع به علی بای اول شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی صفحه ۱ از ۴ ۲ ۳ ۴ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود