اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ترکی

نویسه گردانی: TRKY
ترکی . [ ت َ رَ ] (ص ) ترک دار : حاجت به کلاه ترکی داشتنت نیست . (گلستان ).
با دلق کبود و با کلاه ترکی
پیوسته کلاه ترکی بی برکی
دعوی چه کنی که رهروی چالاکم
نه نه غلطی ز راه آن سوترکی .

بابا افضل .


ظاهراً صورتی از تَرک . رجوع به ترک در همین لغت نامه شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
ترکی . [ ت ُ ] (ص نسبی ) منسوب است به ترک . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (شرفنامه ٔ منيری ). منسوب به ترک که طایفه ٔ مشرقی و از کفار می باشند و...
ترکی . [ ت ُ ] (اِ) خارانداز را گویند و آن جانوری است از خزندگان «؟» (آنندراج بنقل از هفت قلزم ). خارپشت تیرانداز. (ناظم الاطباء).
ترکی . [ ت ُ ] (اِخ ) ده کوچکی از دهستان بازفت است که در بخش اردل شهرستان شهر کرد و 8 هزارگزی شمال باختری اردل واقع است و 72 تن سکنه دا...
ترکی . [ ت ُ ] (اِخ ) بکمش بن عبداﷲ. مکنی به ابوالحسن . بسال 226 هَ . ق . درگذشت . او راست : مطیةالفرق . (از هدیة العارفین ج 1 ص 243).
ترکی . [ ت َ ] (اِخ ) ۞ ساتلین بن ارسلان الترکی مکنی به ابومنصور، نحوی مالکی و مقیم در قدس بود و بسال 487 هَ . ق . درگذشت . او راست : مقدمه...
ترکی . [ ت ُ ] (اِخ ) محمد معاویةبن محمودبن محمدبن مصطفی بن حسین بن بابامحمد تونسی حنفی رئیس العلماء بتونس بود. مردی عالم و متکلم متوفی 12...
ترکی . [ ] (اِخ ) ۞ علی بن بکمش فخرالدین ابوالحسن الترکی . وی بسال 622 هَ . ق . درگذشت . او راست : تحفةالعشاق . غایةاللذات فی شرح الهوی . م...
بوق ترکی . [ ق ِ ت ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی بوق است : و سخن تفاخر و حدیث تفوق از کثرت خیل و حشم و تبع و خدم ... به حیثیتی میراند...
علی ترکی . [ ع َ ی ِ ت ُ ] (اِخ ) ابن بکمش بن مزان بن عبداﷲ ترکی ، ملقّب به فخرالدین و مکنّی به ابوالحسن . ادیب و عروضی بود. در سال 563هَ ...
علی ترکی . [ ع َ ی ِت ُ ] (اِخ ) ابن حسین بن علی ترکی (علی بای ...)، مکنّی به ابوالحسن . امیر تونس . رجوع به علی بای اول شود.
« قبلی صفحه ۱ از ۴ ۲ ۳ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.