اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ترمه

نویسه گردانی: TRMH
ترمه . [ ت ِ م َ / م ِ ] (اِ) تیرمه و پارچه ٔ نفیسی که از کرک بافند. (ناظم الاطباء). قسمی پارچه ٔ سطبر ابریشمین . شال کشمیری . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). پارچه ٔ پشمی که قسمی از شال است و دارای رنگ های متعدد وگل و بوته است . (فرهنگ نظام ). و رجوع به ترما شود. || کاغذ ترمه ؛ قسمی کاغذ آهاردار زرافشان گرانبهای مشرقی شفاف و گاهی با خالهای زرین خرد که قباله ها بر آن نوشتندی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
طایکی خاتون ترمه بالا. [ ] (اِخ ) از درباریان تیمورقاآن بوده است . رشیدالدین فضل اﷲ بدینسان از وی نام میبرد: چون به بندگی قاآن رسید (او...
طرمح . [ طَم َ ] (ع ص ) مرد فراخ گام . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
طرمة. [ طَ م َ ] (ع اِ) جگر. (منتهی الارب ).
طرمة. [ طُ م َ ] (ع اِ) کوره ٔ آتش . (منتهی الارب ). کانون . (تاج العروس ).
طرمة. [طَ / طِ / طُ م َ ] (ع اِ) گوی لب بالائین . (منتهی الارب ). و گوی لب پائین را تُرْفة نامند و طرمتان تثنیه ٔ آن است ولی لفظ طرمة را بج...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
جواد مفرد کهلان
۱۳۹۷/۰۴/۱۲
0
0

احتمال دارد واژۀ ترمه به معنی دارای نقش و نگار طبیعت بوده باشد: धर्म m. dharma nature


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.