اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تعضیل

نویسه گردانی: TʽḌYL
تعضیل . [ ت َ ] (ع مص ) به ستم بازداشتن زن را از نکاح . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بازداشتن زن را از نکاح . (از اقرب الموارد). || تنگ آمدن خاک بر مردمان . (تاج المصادر بیهقی ). تنگ آمدن جای بر مردمان . (زوزنی ). تنگ آمدن جای . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || سختی کردن زمین بر اهل خود از انبوهی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || استوار شدن بچه در شکم مادر چنانکه بیرون نتواند آمد. (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). دشوار برآمدن کودک و بره و بیضه از رحم زن و گوسفند و ماکیان و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || کار بر کسی تنگ فراگرفتن . (تاج المصادر بیهقی ) (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). تنگ گرفتن کار بر کسی و حایل شدن بین او و مقصود وی . (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
تعذیل . [ ت َ ] (ع مص ) بسی ملامت کردن . (زوزنی ). نکوهیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ملامت کردن . (از اقرب الموارد).
تعزیل . [ ت َ ] (ع مص ) یکسو ساختن و جدا نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تعظیل . [ ت َ ] (ع مص ) مجتمع شدن بر چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). اجتماع قوم بر کسی . (از اقرب الموارد).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.