تعظیل
نویسه گردانی:
TʽẒYL
تعظیل . [ ت َ ] (ع مص ) مجتمع شدن بر چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). اجتماع قوم بر کسی . (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
تعذیل . [ ت َ ] (ع مص ) بسی ملامت کردن . (زوزنی ). نکوهیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ملامت کردن . (از اقرب الموارد).
تعزیل . [ ت َ ] (ع مص ) یکسو ساختن و جدا نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تعضیل . [ ت َ ] (ع مص ) به ستم بازداشتن زن را از نکاح . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بازداشتن زن را از نکاح . (از اقرب الموارد)...