تقری
نویسه گردانی:
TQRY
تقری . [ ت َ ق َرْ ری ] (ع مص ) از پی فراشدن . (تاج المصادر بیهقی ). در پی آب رفتن و جستن آنرا. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
تقری ٔ. [ت َ ] (ع مص ) بند کرده شدن زن جهت استبراء. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به تقرئة شود. || بیرون آمدن از حیض . (منتهی الارب...
تغری . [ ت َ ] (اِ) امضاء و صحه ٔ پادشاهی وطغرا. (ناظم الاطباء). و رجوع به طغرا و طغری شود.
طُغرا (یا طُغْری) نوعی از خوشنویسی پیچیدهاست که به وسیله آن لقبها و نام سلطان یا امیری را برسر فرمان او مینویشتند مانند «السلطان الاعظم الاعدل جلال...
طغری . [ طُ را ] (ع اِ) طغرا. علامتی که با خط درشت بر طره ٔ احکام سلطانی کشند. صاحب تاج العروس گوید: این کلمه تتری است و اصل آن طورغای ...
در متون مالی و اوراق مثبته اقتصادی، به معنی اصله یا فقره و به عنوان واحد شمارش چک و برات استفاده می شود.
یک طغری چک( به جای یک فقره چک)
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
ابن تغری بردی . [ اِ ن ُ ت َ ب ِ ] (اِخ ) رجوع به ابوالمحاسن ... شود.