اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

طغری

نویسه گردانی: ṬḠRY
طغری . [ طُ را ] (ع اِ) طغرا. علامتی که با خط درشت بر طره ٔ احکام سلطانی کشند. صاحب تاج العروس گوید: این کلمه تتری است و اصل آن طورغای باشد و فارس و روم (مقصود ترک عثمانی است ) آن را استعمال کنند. ج ، طغراوات . و آن را پس از طره و پیش از بسمله به منشور ملصق میکرده اند. || وُلف در لغات شاهنامه طغری را بمعنی شاهین یا مرغ شکاری دیگر دانسته و این بیت شاهنامه را نیز شاهد آورده است :
بزد طبل و طغری شد اندر هوا
شکیبانبد مرغ فرمانروا.

(795 35.M).


۞
و رجوع به فرهنگ شعوری ج 2 ص 169 و طغرا شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
در متون مالی و اوراق مثبته اقتصادی، به معنی اصله یا فقره و به عنوان واحد شمارش چک و برات استفاده می شود. یک طغری چک( به جای یک فقره چک)
طُغرا (یا طُغْری) نوعی از خوشنویسی پیچیده‌است که به وسیله آن لقب‌ها و نام سلطان یا امیری را برسر فرمان او می‌نویشتند مانند «السلطان الاعظم الاعدل جلال...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
تغری . [ ت َ ] (اِ) امضاء و صحه ٔ پادشاهی وطغرا. (ناظم الاطباء). و رجوع به طغرا و طغری شود.
تقری . [ ت َ ق َرْ ری ] (ع مص ) از پی فراشدن . (تاج المصادر بیهقی ). در پی آب رفتن و جستن آنرا. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء).
تقری ٔ. [ت َ ] (ع مص ) بند کرده شدن زن جهت استبراء. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به تقرئة شود. || بیرون آمدن از حیض . (منتهی الارب...
ابن تغری بردی . [ اِ ن ُ ت َ ب ِ ] (اِخ ) رجوع به ابوالمحاسن ... شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.