تم
نویسه گردانی:
TM
تم . [ ت ُ ] (اِ) نوک آهنین تیر. (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
تم زدن . [ ت َ زَ دَ ] (مص مرکب ) خاموش شدن و ساکت گشتن ۞ . (ناظم الاطباء).
پرزپیس تم . [ پْرُ / پ ُ رُ زُ ت ُ ] (فرانسوی ، اِ) ۞ نوعی لارو بعضی حشرات ازنوع اِفِمِر ۞ که ژلی ۞ در 1871 م . آنرا یافته است .
طم . [ طِم م ] (ع اِ) آب . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). || آنچه بر آب گرد آید یا آب آورد. (منتهی الارب ). گیاهی که بر آب باشد و آب او...
طم . [ طَم م ] (ع مص ) بسیار گردیدن آب . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). طُموم . || پر کردن خنور. (منتهی الارب ). پر کردن ظرف . (منتخب اللغ...
طم و رم . [ طِم ْ م ُرِم م / رِ ] (از ع ، ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) آب و خاک . || خشک و تر. || کثیر و قلیل . مال بسیار. (غیاث ): جاء فلان بالطم...