اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

تنکه

نویسه گردانی: TNKH
تنکه . [ت ُ ن ُ ک َ / ک ِ ] (اِ) تنبان چرمی که تا سر زانو باشد، وقت کشتی گرفتن پوشند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (از فرهنگ فارسی معین ) (از ناظم الاطباء) :
تنکه در قدمش زود ز هم می پاشد
هرکه رویش تنک افتاد چنین می باشد.

میرنجات (از آنندراج ).


|| زیرجامه ٔ کوتاه زنان . (یادداشت بخطمرحوم دهخدا). || در اصطلاح نجاران ، تخته ٔپهن که میان دو پاسار یا دو آلت در درها و پنجره ها بکار برند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
تنکه . [ ت َ ک َ / ک ِ / ت َ ن َ ک َ / ک ِ / ت ُ ن ُ ک َ / ک ِ ](اِ) قرص رائج خواه از زر باشد خواه از نقره یا مس .(غیاث اللغات ) (آنندراج ) (از ...
تنکه. (ا.). لباس مخصوص کشتی گیران است که علاوه بر تنکه، تنک، تنبان، سلوار، شلوار و سزاوار نیز خوانده شده است. رنگهای اصلی آن سبز، قرمز و آبی است و د...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.